روابط عمومی انجمن خشکبار و ادویه ایران ، مشروح گفت و گو با دکتر مسعودسلیمانی دبیر مجموعه تامین کنندگان و تولیدکنندگان این صنف را با موضوع اقتصاد، دولت ، تجارت و دیدگاههای وی را بشرح زیر منتشر کرد.
اگر تورم سالانه را در دهه اخیر با تقریب ۴۰% فرض کنیم ، این تورم ساختاری بازار سرمایه را منقلب و بهای تمام شده کالا را غیرقابل پیش بینی می کند ، هر چند مجموعه هایی بودند که تبعات آینده ارزش ها را به سازمان های متولی منعکس کردند ولی با عادتی غیرمعمول تا زمانی که بحران سرک نکشد ، اقدامی جهادی را در دستور کار قرار نمی دهیم . انباشت حجم تغییرات و جابجایی ها، پاک کردن صورت مساله ها ، درگیری های جناحی که زمانش نیست ، تعدد رویه ها و دو گانگی که نه چندگانگی در سازمان ها و خودتحریمی که مسبب خودمان هستیم ، فضایی نارضا و خسته کننده و فرسایشی را پیش روی فعالان قرار می دهد و چه زمان های طلایی را بسهولت هدر می دهیم و نامش را تسهیل در تجارت می گذاریم . گاهی فکر می کنم جهان با ما کاری ندارد اما استادیم در بحران سازی ها و کاسبان تحریم و قاچاقچیان همیشه در صحنه نمی خواهند فضای تجارت بهبود پیدا کند و حق هم دارند چه کسی نفعش را به فروش می گذارد ؟ بارها شنیدیم که ما قومی هستیم که در همه بحران ها جواب داده ایم و این ملکه ذهنمان و گویا نهادینه در فرهنگ مان شده است.بپذیریم ما کشور بی قراری داریم در منطقه ای بی قرار واقع شده ایم همه چیزمان تحت تاثیر این بی قراری هاست این قوانین خلق الساعه هم برگرفته از این بی قراری هاست چرا که اگر عمق و درک ارزش زمان بواقع پی می بردیم شرایط بهتری از اکنون داشتیم . پس همواره نگرانم چه فرصت هایی برای کشورمان هدر می دهیم . در ساعات اولیه بامداد همه روزه شاهد این هستم که یک مقام وزارت با چهره ای مصمم برای انجام ماموریتش از غرب پایتخت عازم وزارت جهاد کشاورزی است او هم در خدمت می خواهد از دیگر مقامات دولتی پیشی بگیرد و قرار ندارد می خواهد برای حوزه تجارت وقت بگذارد می خواهد با معاونین و مدیرانش کاری برای بهبود فضای حاضر کند، اما مگر گرفتاری ها و دغدغه ها کم هستند که اگر بخواهند هم ، نمی توانند یا نمی گذارند تا شفافیت پیشه کنند. این مصلحت اندیشی ها ، این افراد و نهادهای خاص جز دغدغه برای فعالان اقتصادی چه سودی دارند ما با نظارت قوی موافقیم اما با دخالت قوی مشکل داریم چون خصوصا در این زمان بیشتر از هر زمانی به اتحاد و هم افزایی و رضایت نیازمندیم. پس مقام و مسول بدنبال حفظ موقعیت و قطعا آن را فدای تفکری ملی و راه صحیح نمی کند هر چند شاید مسولانی باشند که شجاعانه و جسورانه به بهبود و تسهیل امور تجاری مشغولند . در این اوضاع هرجا کاری نتیجه ندهد آن را به عامل بیرونی نسبت می دهیم . همان دیالوگ فیلمنامه ای که هر کجا پاسخی نداشتی به گردن او بینداز چون دیگر بازخواستی ندارد. پرواضح است هیچ دولتی قصد ندارد کارنامه ای ناموفق داشته باشد پس فرض بر این گیریم که دولت می خواهد برای برون رفت از وضعیت حاکم تدبیر و اندیشه کند ولی وقتی برخی از مسولان و دست اندکاران و تصمیم گیران خودشان عمده فعالان اقتصادی هستند و یا با فشارهای بیرونی چگونه انتظار است رویه ها و بخشنامه ها دستوری و چالش زا برای طیف بزرگی از تجار نباشد؟ با هم مروری اجمالی کنیم و ببینیم از آغاز سال نو که مقلب القلوب شدیم در مسیر تسهیل در تجارت در مسیر بهبود و توسعه فضای کسب و کار در این مملکت چه اتفاقی افتاد که فعال ما توقع بهبود مستمر دارد
. در فروردین عامل گرفتاری نباتات در سامانه، در اردیبهشت کمبود ارز و اعلام نشدن سهمیه ها، در خرداد تجاوز و شرایط خاص در کشور ، در تیرماه اعتراض اعضای واجد الشرایط به میزان تناژ دریافتی کالا ، در مرداد قانون مجوزهای استانی و کولبری و ملوانی، در شهریور ماه دستورالعمل تالار دوم،در مهرماه وجود پارادوکس های عدیده و سردرگمی در اجرای قوانین متعدد و تغییرات سازمانی و در این ماه که گل کار بود مستثنی نکردن پرونده های واردات قبل از ابلاغیه تالار دوم که می بینیم جانی و توانی برای تامین کننده نگذاشت و گرفتارشان کرد و هراس دارم که آذر برسد و چه در انتظار تامین کنندگان و تولیدکنندگان و حتی صادرکنندگان است چرا باید تجار کالا را به عمان ببرند و با بسته بندی بنام آن کشور صادرات کنند شاید در این زمان راهی نباشد ولی اگر به مذاق فعالان خوش آمد و مزه کرد دیگر راه برگشت نیست. ، براستی با خودمان چه می کنیم که شاید قصه نفوذ جدی باشد . ما همه یک کشور داریم ، منابع خدادادی داریم، مسولان خدوم داریم و نهایت یک نظارت عالیه داریم و در مقابل جمعی از فعالان اقتصادی ملی نگر داریم که نگذاشتند در اوضاع جنگی در بازار زلزله ای رخ دهد، ما که همه راهها را رفتیم اگر واقعا نیت بهبود در سر داریم یکبار برای همیشه به بخش خصوصی اعتماد کنیم و چقدر ناخوب است که این واژگان و جملات سالیان سال است که توسط دیگران تکرار می شود و همه شنوا هستند اما نمی شود که نمی شود . لااقل به مجموعه هایی که تاکنون خطایی نداشته اند و اشتهارشان به اثبات رسیده و قانون پذیر هستند ، اطمینان کنیم. در هر محفلی با هر حوزه اقتصادی و هر بخش خصوصی که صحبت می کنیم ، نارضاست و پرسش آنها این است که عاقبت را چه می بینید ؟! و با استیصال عنوان می کند که از فردای خود بی خبریم که اگر به دو مقوله جامعه شناسی و روانشناسی تسلطی داشته باشیم این زنگ هشدار است . بازرگان بدنبال معجزه است از طلا گشتن پشیمان گشته است و می خواهد از قیود دست و پاگیر و بروکراسی های رایج رهایی پیدا کند در صفحات مجازی مختلف از طیف های مختلف در کامنت ها به معنای واقعی کلمه درماندگی تجار و مدیران بنگاههای اقتصادی را مشاهده می کنیم و گذر زمان که شاید فرجی بر اوضاع تجاری شود . هیچ دستگاهی از پنهان کاری به سرانجامی نرسیده اگر برای مدیریت بهتر و کنترل بیشتر و جلوگیری از دخالت انسان ، سیستم تعریف کردیم پس هراس مان از شفافیت چیست بنابراین با سری برافراشته اعلام کنیم که سهمیه ها را چه فرد یا چه دستگاهی می برد ؟ حال و روز فعالان ما حال و روز غلامی شده که رفت آب آورد ، آب بیامد و غلام ببرد. فلسفه وجودی دستگاهها سرعت بخشی و توسعه و نظارت بر تجارت است ، نقش شوراهای گفت و گو دولت و بخش خصوصی خیلی مهم است اما در میدان عمل هر چه هست مانع و دست انداز است و آنچه بخش خصوصی را در این وضعیت کمی آرام می کند بواقع وجود اندک مسولان و دست اندرکارانی پاسخگو است که غالبا جوابی بر سوالات بیشمارشان دارند و این افراد در سازمان های متولی هنوز هم هستند و وجود دارند و بعبارتی کاهنده تنش ها هستند پس برای نگهداشت این روحیه دستگاهها آنها را شناسایی و تقدیر بعمل آورند . حداقل خواسته منطقی و به حق انجمن های تخصصی این است که آمار و اطلاعات سهمیه ها شفاف اعلام شود و بساط تداوم این دور باطل یکبار برای همیشه برچیده شود که اگر منتشر نشود پس در خفا اقداماتی است که نمایان شدنش نان خیلی ها را آجر می کند که آجر را به قیمت روز عرضه کنند . این روزها بیشتر از هر زمانی جون ارز اندک است و همه اذعان دارند در این زمان اولویت ها مقدم هستند لااقل صف های انتظار را سامان دهیم که نقش بانک مرکزی برجسته تر شده از هر مسیری که بازرگانان ورود می کنند به موانع ارزی برخورد می کنند . نرخ ارز چندگانه نوبر است نیمایی، ترجیحی، دولتی،مبادله ،حاصل از صادرات،ارز آزاد،ارز بازار،ارز حواله ای،ارز سنا و واقعا چه واژه های دیگری برای ارزهای آینده برای بخش خصوصی پیش بینی شده که به کمبود اسم برنخوریم . تاجران وطن دوست گیج و گرفتارند .تامین کننده و تولید کننده نمی تواند قراردادهای نسبتا بلند مدت ببندد چون قیمت مواد اولیه ، انرژی ، حمل و نقل مداوم در حال دگرگونی است و حالا از اثراتش بر گرده مردم بگذریم چون آنقدر شعار مردمی دادیم هر جا نام مردم را بگوش می رسد یا واژه قوانین خلق الساعه بگوشمان می خورد فقط لبخندی بر لبان همه ظاهر می شود که به زهر خند می ماند.ختم کلام اینکه کوچکتر از آنم که در مقابل بزرگان رنجنامه نویسی کنم اما این ها واقعیاتی بودند که حداقل در دو سال اخیر با آن از نزدیک و زندگی با عمده فعالان اقتصادی دریافتم.
چرا بدون مشورت با بخش خصوصی دستورالعمل صادر و ابلاغ می کنیم ؟
چرا در تضاد با سایر مقررات قبلی بخشنامه صادر می کنیم؟
چرا به جای ثبات بلند مدت به سوی هدف کوتاه مدت تمرکز داریم؟
چرا باعث افزایش ریسک در تجارت می شویم؟
چرا انگیزه های سرمایه گذاری را کاهش می دهیم؟
چرا در زنجیره تامین اختلال ایجاد می کنیم؟
چرا باعث رونق گرفتن بیشتر قاچاق می شویم؟
چرا باعث کاهش نظارت های بهداشتی و امنیت غذایی جامعه می شویم؟
چرا سامانه های موازی بدون آماده بودن بستر در سازمان ها ایجاد می کنیم؟
چرا از شفاف سازی امتناع می کنیم که سهمیه ها را به چه کسانی می دهیم؟
چرا در حوزه بازرگانی و تجارت بی اعتمادی بوجود می آوریم؟
چرا اینقدر ضعف کارشناسی در سازمان های متولی وجود دارد؟
چرا در کنار سیستم ها شرایطی برای رشا و ارتشاء فراهم می کنیم؟
چرا از ارائه آمار و اطلاعات واردات شرکت ها به مجموعه های تخصصی گریزانیم؟
چرا میان ارگان های متولی در کشورمان وحدت رویه و یکپارچگی ایجاد نمی کنیم ؟
چرا یک چارچوب پایدار و قابل پیش بینی برای بی ثباتی سیاست های ارزی و تجاری نداریم؟
چرا در هر تغییری در دستورالعمل ها تبعات آن را در نظر نمی گیریم؟
چرا فضای تجارت را ساده نمی کنیم بخصوص در دریافت مجوزها و تخصیص ارز؟
چرا وقتی دستورالعملی خلق می کنیم پرونده های قبل از تاریخ ابلاغ را استثنا نمی کنیم که موجب متضرر شدن فعالان اقتصادی نشود؟
چرا بخش خصوصی حداقل آن دسته که قانون پذیرند را در تصمیم سازی ها دخیل نمی کنیم مگر نمی خواهیم بهترین و کم آسیب ترین تصمیمات را دستورالعمل کنیم ؟
جرا امور را با تصمیمات بدون نظرخواهی از انجمن های تخصصی بصورت کلافی سردرگم در می آوریم؟
چرا با خودمان چنین می کنیم؟
در زمان تاسیس انجمن خواستیم سندی راهبردی برای مجموعه تدوین کنیم دریافتیم در جای بی ثبات با قوانین بی ثبات، تدوین راهبرد یک شوخی بزرگ است.

